نقش پدر در تربیت فرزندان

نقش پدر در تربیت فرزندان : وقتی صحبت از تربیت فرزندان می شود به پدران توجه کمتری می شود اما معنی آن این نیست که آنها اهمیت کمتری دارند چرا که نقش پدر تربیت فرزند را به سمت تکامل هدایت می کند. برخلاف تصور پدران نقش مهمی را در روند تربیت فرزندان در جنبه های مختلف احساسی ، تحصیلی ، اعتماد بنفس ایفا می کنند . پدران می توانند شرح دهند که چگونه سلامت و احترام در روابط بر تربیت و تسکین شخصیت کودکان تاثیر و خروجی مثبتی را در برخورد با استرس دارد.نقش پدر تربیت فرزند

نقش پدر تربیت فرزند

اهمیت نقش پدر در زندگی و تربیت فرزند :

رشد احساسات ، شناخت توانایی ها و پیشرفت های تحصیلی ، ارتباطات بالا بردن اعتماد بنفس (مخصوصا در دختران)توانایی برخورد با استرس ، یاگیری تربیت سالم

۱- رشد احساسات : چگونه با نوجوانتان برخورد می کنید . بئدن والدین در کنار فرزندان شخصیت و اخلاق به طور ناآگاهانه ویژگی هایی را از والدینشان به ارث می برند مثلا والدینی که اجتماعی هستند کودکانی اجتماعی تری دارند.مادران بیشتر روی تربیت کودکان و پدران روی نیازهای مادیشان تمرکز می کنند که هر دوی آنها برای پیشرفت ضروری است.

۲-شناخت توانایی ها و پیشرفت های تحصیلی :در رشد احساسات کودکان پدر نقش مهمی در زمینه محبت کردن کودک ایفا می کند. در واقع بزرگ شدن کودکان با پدرانشان در سنین نوپایی باعث می شود که آمادگی بیشتری را در زمینه تحصیلی پیدا کنند. کارشناسان توصیه میکنند نوجوانان با پدر و تربیتی بزرگ شوند که بیشتر در معرض تحصیلات ، مهارت های سخن وری و … باشند.

۳- یادگیری ارتباط سالم : اگر کودکان شاهد ارتباطات سالم والدینشان باشند در آینده به فهم آنها کمک می کند که چه ارتباطی سالم و چه ارتباطی ناسالم است.

پدران و مادران باید به یادگیری حتی در مواقعی که باهم بحث می کنند احترام بگذارند چون کودکان می آموزند کارشناسان اظهار می کنند پخاشگری کودکان اغلب به پرخاش ها و رفتارهای منزل بر می گردد.

۴- بالا بردن اعتماد به نفس بخصوص در دختران : محققان پی برده اند اگر رابطه بین کودک و والدین با اختلاف همراه باشد تاثیرات بدی روی اخلاق کودک می گذارد اما اگر رابطه بین آنها سالم و قابل قبول باشد تاثیرات شگفتی روی اعتماد بنفس کودک می گذارد. اگر دختران پدری داشته باشند که از نظر مادرشان قابل احترام باشد این دختر از تمام مردهای زندگی اش چنین رفتاری را توقع دارد.

۵- مقابله با استرس : تاثیر پدران فقط روی دختران نیست بلکه مطالعاتی هم بوده که نشان داده ارتباط سالم و قوی بین پدر و پسر در کودکی موجب می شود که کودک توانایی بهتری در مقابله با استرس داشته باشد چون آقایان بیشتر در موقعیت های سخت و رقابت قرار می گیرند در نتیجه هم از پدر توانایی حل مسله و رقابت را می آموزند . به عبارت دیگر کودکانی که ارتباط صمیمی و بهتری را با پدر دارند کمتر درچار افسردگی و ناراحتی می شوند.

نقش پدر در تربیت فرزندان

نقش پدر در رشد هویت جنسی فرزندان

محققان مسائل جنسی معتقدند که تاثیر پدر بر رفتار جنسی کودک بیش از تاثیر مادر است، البته در اینجا جنسیت معنایی فراتر از سکس دارد. این مساله نه‌تنها شامل خصوصیات جسمی و تغییرات کودک در حال رشد است، بلکه احساسات و رفتارهای مرتبط با این خصوصیات فیزیکی را هم شامل می‌شود.

کیفیت رفتار پدرانه با یک فرزند پسر مهم‌ترین عاملی است که دید وی را از مذکر بودن خویش شکل می‌دهد.
در اینجا منظور از مذکر بودن خشونت، سلطه‌طلبی، جسارت، ناآرامی و پرسروصدا بودن نیست بلکه مذکر بودن به معنای قاطعیت، مثبت بودن، مسوولیت‌پذیری، منطقی بودن و توانایی ایجاد تغییر در موقعیت‌های سخت است که این توانایی‌های اساسی فقط بر پایه تربیت صحیح، محبت و توانایی عشق ورزیدن استوار است. پدری که با وجود ویژگی‌های مردانه بسیار محبت، تشویق یا تربیتی از خود نشان نمی‌دهد ممکن است رفتار غیرمردانه‌ای در پسرش ایجاد کند. همچنین تحقیقات نشان می‌دهد که پدران ممکن است بیش از مادران در رشد هویت جنسی سالم دختران نقش داشته باشند.

آنان آگاهانه یا ناآگاهانه رشد جنسی دختر خود را تقویت می‌کنند اگرچه ممکن است خودشان (پدران) از میزان تاثیری که بر تربیت زنانه دخترانشان می‌گذارند، آگاه نباشند
. یک پدر پرورش‌دهنده می‌تواند تاثیر بسیار مهمی بر رشد زنانگی دختر خود داشته باشد به عنوان مثال دخترانی که در خانه‌هایی رشد کرده‌اند که مادر مسلط و پدر منفعل بوده، ‌در تصمیم‌گیری‌ها شرکت و نقش تربیتی به عهده نداشته است، در آینده با مردان دچار مشکل می‌شوند.

تعادل میان زندگی شغلی و زندگی خانوادگی

برای بسیاری از مردان، یافتن وقت و انرژی کافی برای فرزندان به این معناست که کمتر در اختیار شغلشان باشند، چرا که برای اغلب پدران شاید دشوار و ناممکن باشد که با ساعات زیاد کاری در هر هفته و فشارهای شدید شغلی، از لحاظ عاطفی و جسمی در کنار فرزندان نیز باشند. در واقع حل این تضاد برای مرد که هویت اصلی او نان‌آور بودن خانواده است، کار ساده‌ای نیست.
مردان چنین تربیت شده‌اند که باور کنند سختکوشی و ساعت‌های طولانی کارکردن نشانه تعهد به خانواده است، اما اکنون مردان باید بدانندکه اگر تغییر نکنند، باید خطر دور افتادن از همسر و فرزندان را یعنی همان افرادی که به خاطرشان کار معنا پیدا می‌کند را بپذیرند و گاهی لازم می‌شود که آنان دستاوردهای مالی و شغلی خود را فدا کنند تا به تعادل بهتری بین کار و زندگی خانوادگی برسند.

به طور کلی، سالم‌ترین محیط خانوادگی محیطی است که در آن پدر به عنوان فردی قوی، پرورش‌دهنده و مردانه نسبت به فرزندان و مادر آنها عمل کند، مادر نیز به عنوان زنی با طبیعت زنانه نسبت به فرزند و پدر خانواده رفتار کند
. این هدفی است که آرزو می‌کنم، پدران برای تحقق آن در خانه‌هایشان کوشش کنند.